خون او تفسیر این اسرار کرد
اقبال لاهوری شاید یکی از بهترین تبیینهای عاشورا را عرضه کردهاست. با آنکه به زبان فارسی است ولی در فضای فارسیزبان کمتر مورد توجه است. ارتباطی که نشان از فهم عمیق اقبال از قرآن و فرهنگ شیعی و عرفانی دارد و نخ تسبیح زیارت وارث است. همین ایده در حسین وارث آدم/سفر شهادت/ و حاجآخوند مطرح شده که امام حسین وارث صدیق انبیا و قرآن است. فهم والاترین مفاهیم قرآنی در آیینهی فهم دقیق عاشورا شدنیتر است. حسین شاگرد اول مدرسه قرآن و انبیا است. در عاشورا است که میتوانیم به این دین و آیین و کتاب افتخار کنیم. چه جای تاسف و حیرت است که مطالب تحلیلی درمورد عاشورا به زبان انگلیسی تقریبا وجود ندارد. قدرتمندتر و اصیلتر از این روزها مگر در فرهنگ شیعی میتوان یافت؟
آن امام عاشقان پور بتول
سرو آزادی ز بستان رسول
الله الله بای بسم الله پدر
معنی ذبح عظیم آمد پسر
بهر آن شهزادهی خیر الملل
دوش ختم المرسلین نعم الجمل
سرخ رو عشق غیور از خون او
شوخی این مصرع از مضمون او
در میان امت آن کیوان جناب
همچو حرف قل هو الله در کتاب
موسی و فرعون و شبیر و یزید
این دو قوت از حیات آید پدید
زنده حق از قوت شبیری است
باطل آخر داغ حسرت میری است
چون خلافت رشته از قرآن گسیخت
حریت را زهر اندر کام ریخت
خاست آن سر جلوهی خیرالامم
چون سحاب قبله باران در قدم
بر زمین کربلا بارید و رفت
لاله در ویرانهها کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
بهر حق در خاک و خون غلتیده است
پس بنای لااله گردیدهاست
مدعایش سلطنت بودی اگر
خود نکردی با چنین سامان سفر
دشمنان چون ریگ صحرا لاتُعَد
دوستان او به یزدان هم عدد
سِرِّ ابراهیم و اسمعیل بود
یعنی آن اجمال را تفصیل بود
عزم او چون کوهساران استوار
پایدار و تند سیر و کامگار
تیغ بهر عزت دین است و بس
مقصد او حفظ آئین است و بس
ماسوی الله را مسلمان بنده نیست
پیش فرعونی سرش افکنده نیست
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
تیغِ لا چون از میان بیرون کشید
از رگ ارباب باطل خون کشید
نقش الا الله بر صحرا نوشت
سطر عنوان نجات ما نوشت
رمز قرآن از حسین آموختیم
ز آتش او شعله ها اندوختیم
شوکت شام و فر بغداد رفت
سطوت غِرناطه هم از یاد رفت
تار ما از زخمهاش لرزان هنوز
تازه از تکبیر او ایمان هنوز
ای صبا ای پیک دور افتادگان
اشک ما بر خاک پاک او رسان