- ب ب +

عباراتی از قابوسنامه - بخش اول

 در اینکه تصحیح مرحوم یوسفی از قابوسنامه چندان دقیق نیست گویا خلافی نباشد. امروز که در خدمت آقای دکتر بابک سلمانی بودم و مشغول تصحیح اوراق فرهنگ و بهره‌مند از راهنماییهای ایشان، به عبارتی برخوردم که به نظرم نادرست آمد. در صفحات پس و پیش آن عبارت نیز می‌توان چنین چیزهایی یافت. شاید در دو سه یادداشت به بعضی اشاره کنم تا محرکی باشد برای تصحیح دقیقتر این متن. تصحیح دقیقتر البته موکول است به مقابلهٔ نسخه‌ها و این کاری است که در آینده کسی باید بکند و شرحی دقیقتر نیز بر کتاب بنویسد (لابد کسانی در تصحیح قابوسنامه مقالاتی نوشته باشند. بنده جست‌وجویی از این بابت نکرده‌ام).
 
در صفحهٔ ۱۱۶-۱۱۷ در ضمن وصف غلامان هندو گریزی هم به طبقات مردمان هند می‌زند و می‌گوید: 
 
اما اجناس هندو نه چون اجناس دیگر قوم باشند از آنچه همه خلق با یکدیگر آمیخته‌اند مگر هندوان. از روزگار آدم باز، عادت ایشان چنان است که هیچ پیشه‌ور* جز با یکدیگر پیوند نکنند ... اما بهترین ایشان هم مهربان باشند و هم بخرد و هم شجاع، و باید که یا برهمن بود یا راوت یا کِرار. برهمن عاقل بود و راوت شجاع بود و کرار کدخدای‌سر** بود؛ برهمن دانشمند بود، راوت سپاهی‌کار بود.
 
پیداست که  پایان جمله نقصی دارد و سپاهی‌کار هم خالی از اشکالی نیست. در دو نسخه چنین آمده است:
 
برهمن دانشمند بود، راوت سپاهی، کران/کراز/کزار بقال بود.
 
و همین درست است و جمله بدون این دو سه کلمهٔ پایانی چیزی کم دارد. مصحح به کمک ترجمهٔ انگلیسی قابوسنامه ضبط راوت و کرار را در متن آورده و روات و کران (و یک دو شکل دیگر) را به حاشیه برده است وگرچه حق این بود که به صرف نقل از مترجم قابوسنامه اکتفا نکند (که مع‌الاسف معمولاً شیوهٔ آن مرحوم در تحقیق است)، در این تصحیح مصیب بوده است. 
راوت (با دو تلفظ rāwat و rāut در هندی و تلفظهای مشابه در بعضی دیگر از زبانهای هند) مشتق است از راجَپُترَه (rājaputra) به معنای شاهزاده، اما در بعضی زبانهای هند معنای سپاهی و طبقهٔ جنگاور و مانند آن نیز گرفته است و این جا مقصود همان است.
کرار در هندی به معنای بازرگان و دکاندار است و مشتق است از kirāța که ظاهراً از زبانهای دراویدی یا در هر حال زبانهای بومی وارد سنسکریت و بعضی دیگر از زبانهای آریایی هند شده است. در بعضی زبانهای هند این کلمه معنای دکاندار و تاجر و تاجر دغلکار و برده دارد. این معنای اخیر ظاهراً از آنجاست که اینها تبار غیر آریایی داشته‌اند و اینکه یک معنای این کلمه هم جنگل‌نشین و غیر آریایی است باید مؤید این نظر باشد.
در هر حال، جمله با بردن حاشیه به متن معنی‌دار می‌شود. 
 
* معنای اصلی و اشتقاقی پیشه طبقهٔ اجتماعی و معنای اصلی پیشه‌ور اهل هر طبقه است. گویا در این عبارت چیزی از آن معنی بازمانده است.
** کدخدای‌سر را مصحح شرح نکرده؛ شاید یعنی کسی که "سر کدخدایی دارد". این معنی ممکن است از این عبارت برآید (ص ۱۳۶):
 
اما چون پسر بالغ گشت، بنگر اندر وی. اگر سر صلاح و کدخدایی دارد و دانی که به زن و کدخدایی مشغول خواهد شدن، پس تدبیر زن خواستن کن ... پس اگر دانی که سر کدخدایی و روزبهی ندارد، پس دختر مسلمانی را با وی در بلا مفکن که هر دو از یکدیگر به رنج باشند.
 
این عبارت را می‌توان با عبارت دیگری قیاس کرد که در آن هم کدخدای‌سری (یا کدخدایی‌سری؟) با روزبهی همراه آمده است (ص ۱۱۶):
 
رومی (غلام رومی) ... هنرش آن است که خویشتندار و مهربان و خوشخوی و کدخدای‌سر و روزبهی‌جوی ‌و زبان‌نگهدار بود.
 
کدخدا(ی)، که خانه‌خدا باشد، در عین حال کسی است که مرد زندگی است و ضمناً درآمدی دارد و خرج زندگیش را می‌تواند درآورد. این هم با وصف کرار در عبارت اول مورد بحث سازگار است.
 
دربارهٔ کلمات هندی به فرهنگ تطبیقی لغات زبانهای هندیِ آریایی از رالف ترنر، ذیل این دو کلمه، رجوع فرمایند: 
rājaputrá, kirāța
نیز به فرهنگ اردو و هندی جان پلاتس، ذیل کرار و راوت.

سید احمدرضا قائم‌مقامی