تبلیغ در دوران حاکمیّت اسلام، همه امور زندگی را شامل میشود
در قضیه محرّم - که در تاریخ اسلام، از همه جهت قضیه نمونه و بینظیری است - یک جهت بارز، همین قضیه تبلیغ است. فرصتی است برای این که به برکت خون مطهّر و نابحق ریخته حسینبنعلی علیه الصّلاة والسّلام و اصحاب و خانواده آن بزرگوار و واقعه مظلومانه آنها، مردم نسبت به حقایق آن دینی که این دماءِ مطهّره به پاس آن ریخته شد، آشنا و آگاه شوند. این هم یکی از برکات ماندگار حادثه کربلاست و باید آن را قدر دانست.
چند صد سال است که در ایران و شاید در بقیه نقاطِ پیرو مذهب اهل بیت در عالم، سنّت تبلیغ در ماه مهمّ محرّم جاری است. تبلیغ در دورانی که حاکمیّت اسلام نیست، یک تفاوت اساسی با تبلیغ در دوران حاکمیت اسلام دارد. در دوران حاکمیت اسلام، تبلیغ هر بخشی از دین، میتواند درست در جای خود واقع شود؛ یعنی بیان یک بخش از مجموعهای که برای اداره زندگی مردم لازم است. در حالی که وقتی حاکمیت اسلام وجود ندارد، این طور نیست؛ بخشها از هم جداست، به هم بیارتباط است و همه مجموعه، کامل نیست.
فرضاً اگر کسی درباره احکام فقهی در دوره حاکمیت اسلام کار میکند، آن احکام را دوگونه میتواند مورد مطالعه و ملاحظه قرار دهد: یک طور احکام فقهی مربوط به اداره یک فرد، منهای این که این فرد در کجای عالم زندگی میکند. یک وقت هم انسان همین حکم فقهی را به عنوان بخشی کوچک یا بزرگ از چگونگی اداره یک جامعه بررسی میکند. اینها با هم متفاوت است. حتی در استنباط حکم فقهی هم تفاوتهایی به وجود میآید؛ حتّی در مسأله طهارت و نجاست؛ حتّی در مسائل شخصی. یک وقت به عنوان جزئی از مجموعه اداره کننده فرد و جامعه در حاکمیت اسلام مطرح میشود؛ یک وقت هم نه، مجرّد از مجموعه اسلام و فقط به عنوان یک حکم که برای یک فرد مطرح است، میباشد. ای کاش فضلای روشنبین بنشینند، تفاصیل این تفاوتها را برای پژوهشگران خودِ حوزههای علمیه تشریح کنند.
مسأله اخلاق نیز همین طور است. مثلاً راجع به گذشت و صبر حرف میزنیم. یک وقت یک مسأله شخصىِ محض است و به عنوان اخلاق اسلامی و یک دستور اخلاقی و روحىِ صرفاً فردی، یک ارزش مطرح میشود: در مقابل مصائب صبر کنیم. این، یک طور است. یک وقت هم صبر در سطح جامعهای که با انواع مشکلات و فشارها و موانع و عوائق در کار و راه خود مواجه است، مطرح میشود: باید افراد در قبال این موانع و این شداید، صبر بورزند. در این جا، صبر یک طور دیگر مطرح میشود. حقیقت صبر یک چیز است؛ چگونگی طرح قضیه مهمّ است.
اساس فرق بین دوگونه تبلیغ که عرض کردیم، این است که در دوران حاکمیت اسلام، دین عبارت از مجموعه مسائل زندگی است که سیاست هم جزو آن است، اداره حکومت هم جزو آن است، مسائل ارتباطات خارجی و موضعگیریهای مسلمانان در مقابل جناحهای مختلف دنیا هم جزو آن است، مسائل اقتصادی هم جزو همین مجموعه است، ارتباط اشخاص با یکدیگر و رعایت اخلاق در امور مختلف زندگی هم جزو آن است. دین، یک مجموعه است که شامل مسائل شخصی و فردی، مسائل اجتماعی، مسائلی که دستجمعی باید انجام گیرد، مسائلی که ولو اجتماعی است، ولی یک یک افراد میتوانند آن را انجام دهند و مسائلی که مربوط به سرنوشت دنیا یا سرنوشت آن کشور است، میشود. وقتی که میخواهیم تبلیغ کنیم، یعنی تبلیغِ همه اینها.
چند صد سال است که در ایران و شاید در بقیه نقاطِ پیرو مذهب اهل بیت در عالم، سنّت تبلیغ در ماه مهمّ محرّم جاری است. تبلیغ در دورانی که حاکمیّت اسلام نیست، یک تفاوت اساسی با تبلیغ در دوران حاکمیت اسلام دارد. در دوران حاکمیت اسلام، تبلیغ هر بخشی از دین، میتواند درست در جای خود واقع شود؛ یعنی بیان یک بخش از مجموعهای که برای اداره زندگی مردم لازم است. در حالی که وقتی حاکمیت اسلام وجود ندارد، این طور نیست؛ بخشها از هم جداست، به هم بیارتباط است و همه مجموعه، کامل نیست.
فرضاً اگر کسی درباره احکام فقهی در دوره حاکمیت اسلام کار میکند، آن احکام را دوگونه میتواند مورد مطالعه و ملاحظه قرار دهد: یک طور احکام فقهی مربوط به اداره یک فرد، منهای این که این فرد در کجای عالم زندگی میکند. یک وقت هم انسان همین حکم فقهی را به عنوان بخشی کوچک یا بزرگ از چگونگی اداره یک جامعه بررسی میکند. اینها با هم متفاوت است. حتی در استنباط حکم فقهی هم تفاوتهایی به وجود میآید؛ حتّی در مسأله طهارت و نجاست؛ حتّی در مسائل شخصی. یک وقت به عنوان جزئی از مجموعه اداره کننده فرد و جامعه در حاکمیت اسلام مطرح میشود؛ یک وقت هم نه، مجرّد از مجموعه اسلام و فقط به عنوان یک حکم که برای یک فرد مطرح است، میباشد. ای کاش فضلای روشنبین بنشینند، تفاصیل این تفاوتها را برای پژوهشگران خودِ حوزههای علمیه تشریح کنند.
مسأله اخلاق نیز همین طور است. مثلاً راجع به گذشت و صبر حرف میزنیم. یک وقت یک مسأله شخصىِ محض است و به عنوان اخلاق اسلامی و یک دستور اخلاقی و روحىِ صرفاً فردی، یک ارزش مطرح میشود: در مقابل مصائب صبر کنیم. این، یک طور است. یک وقت هم صبر در سطح جامعهای که با انواع مشکلات و فشارها و موانع و عوائق در کار و راه خود مواجه است، مطرح میشود: باید افراد در قبال این موانع و این شداید، صبر بورزند. در این جا، صبر یک طور دیگر مطرح میشود. حقیقت صبر یک چیز است؛ چگونگی طرح قضیه مهمّ است.
اساس فرق بین دوگونه تبلیغ که عرض کردیم، این است که در دوران حاکمیت اسلام، دین عبارت از مجموعه مسائل زندگی است که سیاست هم جزو آن است، اداره حکومت هم جزو آن است، مسائل ارتباطات خارجی و موضعگیریهای مسلمانان در مقابل جناحهای مختلف دنیا هم جزو آن است، مسائل اقتصادی هم جزو همین مجموعه است، ارتباط اشخاص با یکدیگر و رعایت اخلاق در امور مختلف زندگی هم جزو آن است. دین، یک مجموعه است که شامل مسائل شخصی و فردی، مسائل اجتماعی، مسائلی که دستجمعی باید انجام گیرد، مسائلی که ولو اجتماعی است، ولی یک یک افراد میتوانند آن را انجام دهند و مسائلی که مربوط به سرنوشت دنیا یا سرنوشت آن کشور است، میشود. وقتی که میخواهیم تبلیغ کنیم، یعنی تبلیغِ همه اینها.
بیانات رهبری در دیدار جمعی از روحانیون - ۱۳۷۶/۰۲/۱۳