- ب ب +

اهمیت ترجمة کلیله و دمنه

 داد و ستدهای ادبی میان ادیبان عربی و فارسی با ترجمة آثار پهلوی به زبان عربی در دورة عباسیان و ترجمة آثار عربی به زبان فارسی بعد از اسلام آغاز شد. بی‌گمان این ترجمه‌ها در تحوّل نثر علمی و ادبی دو زبان تأثیر ژرفی داشت و می‌توان گفت نثر ادبی فارسی با ترجمة کلیله و دمنه به پختگی رسید (ممتحن و لک، 1392: 121). اصل کتاب کلیله و دمنه به زبان هندی با نام پنچه تنتره است. برزویه طبیب مروزی به دستور انوشیروان، پادشاه ساسانی آن را به پارسی پهلوی درآورد. پس از آنکه در زمان ساسانیان از زبان سانسکریت به پهلوی ترجمه شد، در نیمۀ قرن دوم هجری، ابن‌مقفّع متن پهلوی کلیله و دمنه را به عربی ترجمه کرد و این کتاب عربی مأخذ ترجمه به بیشتر زبان‌ها در سراسر جهان شد. متن پهلوی کلیله و دمنه متأسفانه از بین رفته است؛ اما متن عربی آن برای نخستین‌بار به کوشش سیلوستر دوساسی خاورشناس فرانسوی از روی نسخه‌های متعددی که فراهم آورده بود، در سال 1816 میلادی در پاریس چاپ شد.
 
فردوسی در باب کلیله و دمنه ابیاتی سروده و ضمن اشاره به ویژگی حکمت‌گرایی در کلیله و دمنه معتقد است این کتاب با علم و استدلال، اهل علم را هدایت می‌کند:
 
کتابی است ای رای گسترده‌کام
که آن را به هندی کلیله است نام
 
به مُهر است با ارج در گنجِ شاه
به رای و به دانش نماینده راه
(فردوسی، 1385: 591)
 
«در دنیای علم و ادب هیچ کتابی را سراغ نداریم که مانند کلیله و دمنه مستطاب در طول قرون و تمادی شهور و سنین و در نزد ملل مختلف و صاحبان آداب گوناگون تا این اندازه دوام آورده و هنوز هم پس از سیزده چهارده قرن که از ظهور و شهرت آن می‌گذرد باز تازه و در نزد خاص و عام بلندآوازه است» (بهار، 1356، ج 2: 253). اهمیت آن در خود کتاب چنین ذکر شده است: چند فایده در آن حاصل آمد؛ پند و حکمت و لهو و هزل به هم پیوست تا حکما برای استفادت آن را مطالعت کنند و نادانان برای افسانه خوانند و احداث متعلّمان به ظنّ علم و موعظت نگرند (منشی، 1392: 38‑39). عوفی در لباب‌الألباب ضمن تعریف از نثر این کتاب، کلیله و دمنه را دستمایۀ همۀ نویسندگان و ادیبان می‌داند و بر این نکته تأکید می‌کند که مردم و ادیبان به این کتاب بیش از هر کتابی توجه داشته‌اند (1361، ج 1: 93).
 
مشهورترین ترجمۀ این کتاب به زبان فارسی، ترجمۀ نصرالله منشی است. «ترجمۀ منشی در زمان خود چنان رواج یافت که در طی قرن‌های بعد نه‌تنها مورد تقلید و اقتباس‌های فراوان قرار گرفت، بلکه بارها نیز نویسندگان دیگر متن آن را بدون توجه به متن عربی ابن‌مقفع هریک به شیوۀ خود تحریر و تهذیب کردند که معروف‌ترین آنها انوار سهیلی حسین واعظ کاشفی است» (بخاری، 1369: 13). ذبیح‌الله صفا دربارة نثر ابوالمعالی نصرالله منشی چنین می‌گوید: «این ترجمه با نثر منشیانة بلیغ و استشهادها و تمثیلات لطیفی که در آن به کار رفته و آرایش‌هایی که دارد، از روزگار قدیم مورد توجه و مراجعة مترسلان قرار گرفت. ابوالمعالی در اثر پایبند‌شدن به برخی از قیود مانند موازنه در اجزاء جمله‌ها و عبارات و ایراد سجع‌های ناقص و آوردن مترادفات متوازن و استشهاد به آیات و امثال و اشعار تازی و پارسی و امثال این امور، کتاب خود را در شمار اولین نمونه‌های نثر مصنوع پارسی درآورده است» (1363: 401). برای نمونه خطیبی در کتاب فن نثر خود عطفِ متوالی جملات به یکدیگر را از ویژگی‌های سبکی کلیله و دمنه می‌داند (1366: 456‑459).
 
تا همین دهه‌های اخیر یگانه متنی که از کتاب ابن‌مقفع به زبان فارسی وجود داشت، همان ترجمة معروف ابوالمعالی نصرالله منشی بود که مورد اقتباس و تحریر و تهذیب متعدد واقع شده است و کسی از ترجمة دیگر این کتاب به زبان فارسی اطلاعی نداشت. تا آنکه در سال 1961 میلادی آقای فهمی ادهم قره‌تای در فهرست نسخه‌های خطی کتابخانة موزة توپقاپو سرای (استانبول) از دیگر ترجمة فارسی این کتاب به‌اجمال اطلاعی داد. ترجمة بخاری که نسخة منحصر‌به‌فرد آن (به شناسة: Y Yazmalar 777) در کتابخانة یاد‌شده محفوظ است، به فرمان یکی از اتابکان موصل در نیمة اول قرن ششم هجری انجام یافته و تاریخ کتابت آن نیز بسیار به زمان ترجمه و تحریر آن نزدیک بوده است. محمد بن عبدالله بخاری برخلاف نصرالله منشی گِرد عبارت‌پردازی و استناد به آیات قرآنی و احادیث و اخبار و ابیات تازی و فارسی نگشته و تنها به نقل عین عبارات ابن‌مقفع بسنده کرده است؛ او به این معنی اشاره دارد و می‌نویسد: «هرچند که خاطر در زیادت بسی یاری می‌داد، اما بر موجب فرمان عالی اعلاه الله (اتابک سیف‌الدین غازی) بر عین کتاب اختصار کرده آمد» (بخاری، 1369: 21).
 
فهیمه مارانی - سیدمحمدرضا ابن الرسول - محسن محمدی فشارکی - تحلیل مقایسه‌ای دو ترجمۀ فارسی کلیله و دمنه