استقلال متن ادبی
فرمالیستها، معتقد بودند که: «هرنکتۀ ادبی از واژه تا سخن، باید در پیوندی که با سایر نکتهها مییابد، بررسی گردد و شناخته شود» (احمدی، ۱۳۸۹: ۵۰)
منتقدان سنتی، از دیرباز برای نقد آثار ادبی به عواملی توجّه داشتند که جایگاه آنها در واقع، در بیرون از متن بود. مانند: زندگی شخصی مؤلّف، احوالات روحی و عقیدتی او، تاریخ و اوضاع سیــــاسی و اجتماعی دورهای که اثر ادبی در آن پدید آمده بود. امّا در نقطۀ مقابل آنها، فرمالیستهایی قرار گرفتند که نقش هیچ یک از این عوامل را در بررسی و تحلیل اثر ادبی نمیپذیرفتند، یا حدّاکثر جایگاه این عوامل را، درحاشیۀ متن و به عنوان عوامل فرعی میدانستند.
آنان در خصوص نقد سنتی، بر این باور بودند که نقد تاریخی، و جامعهشناسی در مطالعات ادبی، نقد ادبیات نیست، بلکه گونهای از نقد این علوم است که پرداختن به آنها موجب دور شدن از ساحت ادبیات، و تحلیل صحیح آن است. یاکوبسن در انتقاد از نقد سنتی، و روشهایی که برای تحلیل متن به کار میگیرد، تاریخ نگارانِ ادبیّات را به پلیسی تشبیه میکند که برای یافتن مجرم، هرکسی حتّی رهگذران را نیز دستگیر میکنند. و به همین قیاس، تاریخ نگاران ادبی نیز هر چیزی اعم از زندگی روز مره، سیاست، روانشناسی و فلسفه را در حوزۀ مطالعات خود میگنجانند (مکاریک،1384: 199).
فرمالیستها، در تقابل با نقد سنّتی، بهویژه، بر جدایی متن از تأویلهای تاریخی- اجتماعی تأکید میکردند؛ چرا که باور داشتند هنر از واقعیت جداست وبه قول شکلوفسکی، «رنگ آن ربطی با رنگ پرچمیندارد که بر دروازه شهر کوبیدهاند» (احمدی، 1389: 44). ازاین دیدگاه، پی بردن به شخصیت یک شاعر و نویسنده از خلال آثار او، کار چندان صوابی نیست؛ زیرا «منِ» مؤلّف در آثارش، بیشتر یک «منِ» مجازی و غیرقابل استناد است. و حتّی شخصیّتهای تاریخی که در یک اثر هنری حاضر میشوند، شخصیّتهای واقعی نیستند؛ چون در قلمرو ادبیات که بر مجاز استوار است، چهرۀ واقعی خود را از دست دادهاند و شخصیّت متفاوتی یافتهاند. مثلاً سلطان محمودی که در تاریخ مطرح میشود هیچ ارتباطی با همین شخصیًت ندارد که در شعر فرخی کلاهگوشة او به سیاره کیوان میساید و کمالات فراوانی دارد (شایگان فر، 1380: 52).
نگاه صفارزاده به بحث «استقلال متن ادبی» نیز از وجوه عمدۀ تمایز فکر و شعر او با دیدگاههایی است که مورد تأکید صورتگرایان است؛ چراکه او به شعر متعهّد و مسئولیّت پذیری معتقد است که از اوضاع سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیکی عصر خود تأثیر میپذیرد، با حسّاسیّت زیادی نسبت به آن واکنش نشان میدهد، و آگاهیبخشی و روشنگری میکند. بنابراین، شکل و قالب اثر ادبی باید خود را با اقتضائات محتوا هماهنگ کند تا پیام شعر در بستر مؤثّرتری به مخاطب انتقال داده شود.
روشن است که در چنین شعری، مخاطب به میزان آگاهیهای اجتماعی خود، قادر است با متن ارتباط برقرار کند و این انتظار که از طریق مناسبات فرمی به محتوا برسد، راهی به دهی نمیبرد؛ زیرا در این شعر، محتوا عنصری پنهان شده در مناسبات لفظی نیست که نیازی به کشف شدن داشته باشد، بلکه معادل با خود شعر است که با برخی از شگردهای زبانی نیز همراه شدهاست. مثلاً در این شعر، مخاطبی میتواند به عمق تعریض و طنزی که شاعر از فضای یک میهمانی مارکسیتی گزارش میدهد، پی ببرد که با عقاید این گروه، که مخالفت با مالکیت خصوصی، از محوریترین این عقاید است، آشنایی داشته باشد:
شکر که همه دارند به حداقل تساوی میرسند/ یک بشقاب/ چند موز/ چند پرتقال/ چند سیب لبنان/ به فردوسی هم یک تالار دادهاند.../ مردی از آنسوی اطاق فریاد زد:/ پیشخدمت به رانندۀ من بگو خانم من را از منزل من/ بیاورد (طنین در دلتا: 71).
صفارزاده معتقد است که شعر او تصویری واقعی از دنیای امروز است و مصالح آن «زندگی و فرهنگ و سنّت و تاریخ این دیار و همچنین فرهنگ متداول جهان امروز است و اینها همه واقعی و قابللمس هستند...» (حرکت و دیروز: 161) بنابراین، اجازه نمیدهد که واقعیّتهای موردنظر او تحت تأثیر ماهیّت مجازی شعر قرار گیرند. از این روست کهاو حتّی استعارههای موجود در شعر خود را که بالطبع در ایجاد زبان مجازی به کار میروند، مبتنی بر واقعیّت میداند و میگوید: «بزرگترین ویژگی شعر من گرایش به واقعیت و گریز از ابهام و پیچیدگی و ظرافتهای مصنوعی است امّا توجّه به واقعیّت نباید تخیّل شاعرانه را دفع کند و گرنه گزارشنویسی و مقالهپردازی و شاعری با هم فرقی نخواهند داشت. وقتی «دوگل» فرانسوی، درباره آزادی «کوبک» حرف زد، دولت کانادا شبانه عذر مهمان را خواست و او و چمدانش را تا پای طیّاره بدرقه کرد. پس در این تصویر از «سفر اوّل»:
چمدانش را/ از دیوار شب/ به روزی بلند پرتاپ کردند.
عناصر واقعی گزارش تاریخی ضمن واقعی بودن، تشبیه و استعاره نیز هستند...» (حرکت و دیروز: 157). بنابراین، میتوان شعر صفّارزاده را حدّاقل در چند مجموعۀ مشخّص مانند: «بیعت با بیداری»، «در پیشواز صلح»، «روشنگران راه» و «درجلوههای جهانی»، استثنایی بر بحث بینیازی متن از ارجاعات بیرونی دانست.
غلامحسین شریفی ولدانی و بهنام رستمی جونقانی - فرمالیسم و شعر اندیشه محور از منظر آثار و دیدگاههای طاهره صفارزاده