ریشهشناسی واژه «دستور»

واژۀ فارسیِ دستور با تلفظ "دُستور" وارد عربی شده و معنیهای گوناگونی پیدا کرده، از جمله «قانون اساسی؛ دستور کار؛ قاعده؛ اجازه؛ وزیر». این واژه در فارسی میانه یا همان پهلوی ساسانی بهصورت dastwar (یعنی "دَستوَر") و به معنی «باقدرت؛ وزیر» بوده است.
به جز در معنی «وزیر»، در دیگر معنیهایی که وامواژۀ "دستور" در عربی دارد، این واژه کوتاهشدۀ "دستوری" است که در فارسی میانه dastwarīh بوده. فردوسی فرموده است:
کنون من به دَستوریِ شهریار
بَسیجم بدین کینه و کارزار
در عربی به قانون اساسی القانون الدُستوری هم گفته میشود. واژۀ قانون از یونانی وارد عربی و از عربی وارد فارسی شده. این لغت که در یونانی kanṓn به همین معنیِ «قانون» بوده، به صورت canon «قانون شرع؛ مجموعهآثار؛ معیار؛ ...» به دیگر زبانهای فرنگی از جمله به انگلیسی هم وارد شده است.
اما معنی اصلی واژۀ یونانیِ kanṓn «میله» بوده و احتمالاً از واژۀ یونانی kánna به معنی «نی» گرفته شده بوده. این واژۀ آخری که به شکل cane «نی» (برای نمونه در sugar cane «نیشکر») در انگلیسی هم دیده میشود احتمالاً از زبانهای کهن سامی وارد یونانی شده بود.
اما *از اواخر سدۀ نوزدهم احتمال دادهاند kánnaی یونانی همان واژهای باشد که عربی آن را به شکل قناة (> در فارسی قنات) از سامی مشترک به ارث برده.* توجه شود که واژۀ canal «کانال» هم از همین kánna است.
یوسف سعادت